خدایا یادت هست ؟؟
دستشو آروم گرفتــم و اومدم پیشت و بهت گفتـــم:
خـــدا جون ، من اینــو میخوام
گفتـــی :.....
اینکــه خیلــی کمه ! بهتـر از اینو برات کنــار گذاشتــم .
پامو کوبیـدم زمین و گفتم:من همینو میخوام!!!!
گفتی:
آخــــه نمیشــــه ....! قول اینو به کس دیگــه ای دادم ....!!!
* *
آن روزها گنجشـک را رنگ میکردند و به جای قنـــاری می فرختــن ...
اما ...
این روزها هــوس را رنگ میکنند و جای عشــق می فروشـنـد !!!
آن روزها مــال باختــه میشدی !!!
....این روزها ”دلباختـــه”
* *
حمـــاقت بود ,,,,
به عشقت اعتمــاد کردن !!
با خــدا یه حــرفی داشتم...
میگـم خدای من ، اینجا هر چی دوس داری رو دارم میگذرونــم...!
فقط ....
فقط... یه نگـــاه به سیــاهی و گودی پای چشمم بنداز ,,,,!!
نظرات شما عزیزان:
پاپ آپ 
ساعت17:41---6 آذر 1392
http://irpopup.ir/index.php?page=register&refer=6208
|